یعنی این آنتی بادی های جدید که با روش جدید دارم می سازم ، خون به دلم کردن ،،، چقددددد محلول سازی داره پروتکلش ،،،

پروسه ی کار یه طرف ، رو اعصاب رفتن دکتر کیمیا یه طرف ،،، جو آزمایشگاه عمومی متشنج شد ،،، بابا میخوای به دانشجو چیزی یاد بدی ، نیاز نیست سر دانشجوها با تن صدای بلند و حالت تهاجمی بگی ،،،همیشه فضاهایی که آدمای توش ، موقع حرف زدن حالت تهاجمی و عصبی دارن ، خییییلی بهم استرس وارد میکنه ،،،

وسط کار ساخت آنتی بادی ، یه ده دقیقه ای رفتم بالا ، همون اتاق دانشجویان ،،، از ته دل تو بغل آنا گریه کردم ،،، بچه ها چیزی ازم نپرسیدن که چی شده ، چون میدونن چقددددد مراکز تحقیقاتی فشار رو دانشجو هست ،،، چون خودشون خون دل ها خوردن سر طرح هاشون ،،،

گریه امو کردم ، بغل صورتمو با یه لیوان آب خنک شستم و دوباره برگشتم پایین ،،، و ادامه کار ،،

خدایا خدایا ، ان شالله ایندفعه در مرحله ی function assay که میخواییم اثر این آنتی بادی رو سلول های سرطانی رو بسنجیم ، جواب بگیرم ،،،

واااقعا زندگی کردن ، کار کردن در ایران به معنای واقعی اعصاب پولادین میخواد .،، حداقل تو تهران که اینطوره ،،، از صبح که از خونه میزنیم بیرون .تو مترو یا BRT با آدمای عصبی (حاصل فشارهای زندگی)  مواجه میشیم تا توی محیط های آکادمیک و علمی ،،،


++سوپروایزرم یه آدم خاصیه ،،، و همیشه هم خودش رو به لحاظ علمی خیلی بالا میدونم ،،، یه غرور خاصی در کار و رفتارش هست ،،، حالا اینا به من ربط نداره و روی من اثر نگذاشت ولی نمیدونم بین سوپروایزر و استاد راهنمام چی گذشته که پریروز استاد راهنمام بهم گفت دیگه باهاش کار نکن و برای ادامه ی روند کار با آقای دکتر ج و سوپروایزر بخشcell cultur صحبت شده ،،،

آقا من نه سر پیازم نه ته پیاز ، اون وقت سوپروایزرم ، دیروز اعصاب خوردی هاشو رو من خالی کرد ،،، با حرفاش ،،، با برداشت های غلطش ،،،

دیروز به نازنین گفته به hdn بگو مدیون هست اگه از پروتکل ها و مقالاتی که با هم خوندیم در روند کارش استفاده کنه  ،،،، بله بله بله ، با یه همچین آدمایی طرفم ،،، حالا خداروسکر هیچ پروتکلی با هم ننوشتیم ،،، اون چند تا مقاله  رو هم دیلیت میکنم ،،، چیزی که زیاده مقاله ،،،اعضای دپارتمان ها چشم دیدن همدیگه رو ندارن ، مخصوصا سوپروایزرها ، و این وسط فشار رو روی دانشجو میارن ،،،

واقعا اونایی که تو ایران برای تخصص ، مخصوووووصا اگه کارهای تحقیقاتی دوست دارن ، با چه انگیزه ای ادامه تحصیل میدن؟! ،،، اینجا هیشکی چشم دیدن پیشرفت های همو ندارن ، اینجا در محیط علمی ، خاله زنک بازی زیاده که نمیزاره تمرکز کنی روی کارت ،،، اینجامنم منم افراد زیاده ،،،،


منظورم از اینجا "ایران"  و مراکز تحقیقاتی ،،،،

حداقل تجربه ی من این بود ،،، البته تجربه ی من و خیلی دوستان دیگرم در مراکز دیگر ،،،

تازه مرکز ما جز بی حاشیه تربن و خوب هاست ،،،


++هنوز اون بار روانی یی که دیروز روم داشت ، از بین نرفته ،،،

میخوام امروز با دوستم الهه ، دانشجوی دکترای یکی از دانشگاه های تهران درجه یک فنی مهندسی ، برم بیرون ،،، خیلی وقته ندیدمش ،،،


++دعا کنید این سری آنتی بادی هام به سلول های سرطانی متصل بشن ،،،

تولید پروتیین در آزمایشگاه ،واااااافعا دقت بالا ، صبر و حوصله و البته محاسباتی هات هم باید خوب باشه ،،، مثلا مسلط به مسایل مربوط به مول و مولار و مولاریته و گرم و میلی مول و میکرو لیتر و تبدیلشون به همدیگه باشه ،،،


من برم روزمو شروع کنم ،،،ساعت 7 صبح بیدار شدم ، الان هم ساعت 8:15 هست ،،،


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فصل رویش طراحي سايت و بهينه سازي سايت I از امروز نقد سريال و فيلم پیکاسو گرافیک mahka