دیشب ساعت 6 عصر با دوستم الهه قار داشتم ، با ماشینش اومد دنبالم ،،،
تصمیم گرفتیم بریم کافه ،،
یه دو ساعتی تو کافه نشستیم ،،، کللللللللللی حرف زدیم ،،، حرف های روانشناسانه ، امیدبخش ،،،
از خودمون گفتیم ،،،،
یه همچین قرار دونفره ای میخواستم ،،، بدون این که بفهمم زمان چگونه نب گذرد ، حرف بزنیمو حرف بزنیمو حرف بزنیم ،، حرف هامون بر اساس کتاب هایی که خونده بودیم ،،، الهه کتاب های روانشناسی بیشتر میخونه ،،،
++الان الهه ، عضو هییت علمی یکی از دانشگاه ها هست ،،،
دختر سخت کوش ، با اراده ،،،
ساعت حدود نه شب هم برگشتیم خونه،،،
درباره این سایت